بریده هایی از رمان "عشق علیه عشق" نوشته عباس مهیاد، انتشارات ققنوس

ساخت وبلاگ

بریده هایی از رمان "عشق'>عشق علیه عشق یا پنجاه کلمه ای که دنیا را تغییر داد" که در مردادماه 1401 در انتشارات ققنوس منتشر شد:

لیلی مدام می­ خواند. درس و مشقش را گاه رها می­ کند و رمان و شعر می­ خواند...هیچ محدودیتی برایش قایل نمی ­شوم.
می ­دانم که پدر خوبی نیستم...نمی توانم او را از چیزی منع کنم که خودم نیز بیمارش بوده ­ام...خواندن مانند موج دریاست که در وجودت جلو می آید و ردّش را بر جای می گذارد. و سپس موجی دیگر و ردّی دیگر. تفاوت انسان با شن آن است که شن مانند انسان، جنون به خاطر سپردن ندارد. فقط انسان است که می­ خواند و سپس با تلخ ­ترین موضوعاتی که ذهنش را مانند یک لعنت فرا گرفته به بلوغ می رسد.

مرگ چیست؟ .... . در دفتر يادداشت­ هاي روزانه ­ام که نامش را گذاشته­ ام «مکالمات» می­ نویسم:

«اگر مرگ نبود زنده ­گي كردن مانند نگریستن به حرکت یک مورچه بر دیوار چین کسل­ کننده می­ شد».

... هیچ دلقکی نیست در دنیا که بیش از حد تلخ نباشد.

...

در «مکاتبات» می نویسم:

«دلقک موجودی­ ست که برای شادی به او نیاز داریم امّا می­ دانیم که شبیهِ او بودن عار است. ... او فاجعه ­ی شبیه خود بودن را پذیرفته است بی ­آنکه از آن استقبال کند. او نفرین شده است. سیزیف است اما یک «سیزیف سودمند» که ابدیّت به بالا غلتاندن و بازگشت سنگ را به جای آنکه مانند کامو «نشانه­ ی بیهوده­ گی زنده­ گی» قلمداد کند به مثابه «وظیفه­ ی خنداندن» انجام
می­ دهد. دلقک نوعی زندانی­ ست که به جای آنکه در بند باشد به «شاد کردن دیگران» محکوم است».

می­ گویند همه چیز نسبی­ ست. از جمله گناه. مثلاٌ شهوت در تجاوز جنایت است امّا در ازدواج فضیلت. یا قتل در خانه­ ی همسایه جرم است امّا در جنگ افتخار. به گمانم احمقانه است بگویم همه ­چیز «از جمله گناه» نسبی­ ست چون اگر این «نسبی بودن» را کسی اشتباه تشخیص دهد ممکن است سنگفرش خیابان ­ها پر از فرشته­ های بی­ سر شود.

عباس مهیاد...
ما را در سایت عباس مهیاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabbasmahyade بازدید : 100 تاريخ : شنبه 7 آبان 1401 ساعت: 2:16